خانه
40.6K

اشعار مورد علاقه خود را برای زیباکده ای ها به اشتراک بگذارید.

  • ۱۱:۲۶   ۱۳۹۴/۲/۱۶
    avatar
    کاربر فعال|598 |554 پست

    بــرقِ چـشمانـت شبی تاب و تـوانم را گرفت


    چشمِ تــو نادر شــد و کـلِّ جـهانم را گرفت


    اتفاقــی تازه در شهــرِ دلــم رخ داده اسـت


    چشم ‏های مـستِ تو، شـب پاسبانم را گرفت


    چــشمِ مـحمـودت کـنـارِ نـالــه و افغان ما


    از حــریمِ دل گـذشــت و اصفهانم را گرفت


    آهوی چشمت شبی از بیشه ام رد گشت و بعد


    بَبـرِ تـنها مانــده‏ ی مـازنــدرانـــم را گرفت


    لَـخت لــختِ دردهــایم در گـلویم گیر کرد


    حرف حرف اســم تـو وقتی دهـانم را گرفت


    شاعری با چشم خود می دید جانش می رود


    من ولی دیدم که یک بیگانه جانم را گرفت.



    امیر حسین خوش حال


  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان