خانه
101K

رمان ایرانی " این من و این تو "

  • ۲۱:۲۳   ۱۳۹۶/۲/۷
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    داستان این من و این تو


    قسمت چهل و ششم

    بخش چهارم




    این تو ( مهسا ) :
     بعد از خوردن اون گل گاوزبون ، زندگی هم به کام من شیرین شد ... و فکر می کردم پس خوشبختی وجود داره ...

    و چقدر طعم شیرین و گورایی بود ...
    رفتار سینا اونقدر آقامنش و گرم بود و به همه چیز توجه داشت که من تعجب می کردم و لذت می بردم ... همیشه از مردا یک تصور دیگه ای داشتم ...
    البته مدتی که شرف خان اومده بود تو زندگی ما ، می دونستم مردایی هم هستن که خوب و مهربونن چون مجتبی اینطوری نبود ... ایرادگیر و بدبین بود ... به حرف مادرش خیلی زیاد اهمیت می داد ... و اگر اون حرف اشتباهی هم می زد ... به نظر اون عالی و بی نظیر میومد ...
    خیلی از پولایی که داشت و نداشت رو برای مادرش خرج می کرد ؛ در حالی که هنوز هر دوی اونا به جایی نرسیده بودن که درآمد خوبی داشته باشن ...
    برای منیره سخت بود که با این مسئله کنار بیاد ...

    مجید هم عیب هایی داشت ... خیلی به مامانم و سه تا خواهرش اهمیت می داد و کمی هم بدخلق بود ولی ما شکایتی از شیدا نشنیده بودیم ...
    مهتاب خیلی از زندگیش راضی بود و حسابی با شرف خوش بود ...
    منم می خواستم ,, می خواستم نهایت سعی خودمو بکنم تا برای سینا زن خوبی باشم و در کنار هم خوشبخت بشیم ...
    ولی وقتی برای هما تعریف می کردم و گفتم : دو تا لیوان آبمیوه گرفتم و بردم برای سینا و یاس ...
    اخمهاشو کشید تو هم و گفت : ببین سینا مرد خوبیه ولی تو داری خرابش می کنی ...
    در حالی که اون عادت داره از زنش مراقبت کنه , تو داری کاری می کنی که به تو وابسته بشه و بعدم خودت اذیت میشی ... چرا برای خودت آب میوه نگرفتی ؟
    باید اونا هم بدونن توام مهمی ... دقیقا این کاریه که ما زن ها می کنیم تا مرد رو به خودمون علاقه مند کنیم ولی این عمل ما دو تا عکس العمل داره ...

    از طرف سینا وظیفه ی همیشگی میشه برای تو ... و از طرف تو کم توقعی که چرا دیده نمیشی ...
    ببین متاسفانه این خودتی که داری طرح دیده نشدن رو می ریزی ... الان تو توی اون زندگی حق داری ,, ...
    اصلا حق داری چه اونجا چه جای دیگه ...
    بهت گفتم اول خودتو دوست داشته باش و به خودت اهمیت بده ... هر کاری که الان می کنی بکن ولی خودتم در نظر بگیر ...

    محبت می کنی , محبت بخواه ... اگر کاری رو دوست نداری نشون بده ,, با خوبی و عاقلانه ... نه بداخلاقی و اخم و قهر ... چون نتیجه ی عکس میده ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان