خانه
9.97K

داستانکده دلداده

  • ۲۰:۲۳   ۱۳۹۷/۴/۱۶
    avatar
    کاربر فعال|1600 |833 پست

    فصل1قسمت 4

    اینارونگا خیلی قشنگن

    خوب اگه می خوای برشون دار

    نه کتابای مهم تری هستن که باید بخرمشون

    خواهرمن من مثلا شماروآوردم واسه رتبه دوم شدنم شیرینی بدم آخه کتابم شد شیرینی؟؟

    توچرا انقد با کتاب مشکل داری فک کن سرانه مطالعه کشور

    دلداده یه باردیگه درمورد سرانه مطالعه،من یارمهربانم،فواید کتاب، تولیدو نشر کتابای مزخرف،نویسندگی

    باشه دلارا آروم باش من دیگه حرف نمیزنم

    وای خدایاااااا کسی ندونه انگار توکل روزوداری حرف میزنی

    هه

    خوب حالا کتابارو به انتخاب

    چی به انتخاب

    الان فردوسی بش برمی خوره غلط کردم جناب فردوسی

    دیوونه همه دارن نگا میکنن

    خوب حالا

    دیروز باآرسان درموردچی حرف میزدین؟؟

    اینکه مخ دایی روبزنیم برا تابستون جایی نریم وفقط یه هفته بریم کیشو برگردیم

    اونوخ توالان داری به من اینو میگی

    ببخشید هنوز مخ داییو نزده من چی به تو بگم؟؟ بعدشم مطمئنا می گفتی به ماربطی نداره بعد درمورد چیزای مختلف ربط بی ربط برام سخنرانی می کردی

    برگشت طرفمو یه چش غره به من رفت منم ترجیح دادم حفظ آبروکنم

    آرسان اینو گفته اونکه عاشق مدیترانه بود

    آرسان چیو گفته؟؟

    وای تو چقد گیجی کیشو میگم دیگه

    آها...هنوزم هست اما گفتش باپسرا برا تابستون نقشه دارن

    خوب ربطش چیه؟

    به چی؟

    به تو

    نمی دونم فک کنم می خواست ما رو اکی کنه

    یعنی ماهم بریم؟

    دایی که قطعا اصرارمیکنه توچی میگی؟

    درمورد؟

    اینکه بریم یانه؟

    اگه من نیام توهم

    نمیرم

    پس باشه

    بریم ؟؟؟!!!

    بریم

    خوب پس بریم اونارم برداریم

    چیارو

    اون کتابا که گفتی بعدا

    آخه

    دلداده جان برای هزارمین باراگه یه باردیگه اما،اگر،آخه،ولی بیاری ایندفه به جای لباست کتاباتو میندازم توچرخ گوشت

    چرخ گوشت که سوخت

    خداماشین لباسشویی یاغذاسازو ازم نگرفته که

    تودیوونه ای دلارا

    آقا اینا روهم بیزحمت حساب کنید

    اینا چیه دلارا؟

    چیه فک کردی فقط خودت کتاب می خونی؟؟چند تارمان مشهوروکتاب شعر براخودمو یکی دوتاکتاب آشپزیم براتوخریدم

    کتااااب آشپزی؟؟برامن؟؟؟؟ چرا!!!؟

    ببخشیدانمیشه که توخونه بشینی ومن از بیرون بیام خسته وکوفته اونوخ شمایاغذا از بیرون سفارش بدی یا تن ماهی بزاری جلومون باید آشپزی یاد بگیری براخونه شوهرم لازمت میشه

    بیا این کتابم توبردار توکه بیشتر لازمت میشه اسمشم جالبه گوش کن وقتی گوارش نوزاد دچارمشکل میشود توصیه به زنانی که اولین تجربه مادر شدن رادارند این ممکنه درآینده ای نه چندان دور به کارت بیاد

    هه بانمک

    فروشنده:خانوما به نظرم اول این کتاب روبخرید بهتون یاد میده چطور یک رابطه روپایدارنگه دارید می دونید که شوهر کمه بعد کتابای آشپزیو بچه داری بخرید

    با یه لبخند ملیح برگشتم سمت آقاهه

    واقعاااااا ؟!!منم چند تاتوصیه به شما دارم

    ...

    دلارا رفتارت خیلی زشت بود

    حقش بود مرتیکه فوضول

    دلارامن فقط از اونجا کتاب می خریدم

    خوب

    الان به نظرت بارفتار امروزت من می تونم این کاروبکنم

    آره

    آره؟؟؟!!!

    آره مگه فقط همون یه فروشنده روداره؟؟

    نه

    خوب پس حرف نباشه چی میخوری؟؟پیتزامیتزا یا چلو ملو

    فرق نداره هرچی می خوای بگیری بگیر

    این رستورانه جدید بازشده بریم ببینیم چی داره

    دیوونه

    چرا ؟؟

    تواز اول ماشینو گذاشتی اینجا ومنتظری من یه حرکت بزنم بعد بایه نقشه میای می پرسی که پیتزا باچلو

    خوب توکه فهمیدی مثل آدم یه کاری میکردی از  گشنگی معدم سوراخ شد

    از ماشین پیاده شدم آرسان زنگ زد

    سلام خوبی آرسان منو بیزحمت من بیرونم می خوام شام بگیرم خوب من که برات فرستادم منو دلداده اکییم دوتا ازینا باخودم می برم بامخلفات گوشم باتوئه خوب قبول کردن آها هوا طوفانیه خوب باشه هوایی نه مشکل ندارم کی ؟ فردا بعد از ظهرررر؟ زوده من ودلداده کاری نکردیم خوب بزاریم هفته بعد که طوفانم رفته باشه بابا آرسان خیلی زوده نه دیگه خونه شما نمیام گفتم که دارم شام میگیرم نه میریم خونه خودمون که وسایلامونو جمع کرده باشیم ماشین میاد دنبالمون ؟باشه 2 آها باشه بابای

    غذارو گرفتم  وسوار ماشین شدم

    چی گرفتی؟

    نمی دونم خارجکی نوشته بود حالا اون هیچی آرسان زنگید

    خوب؟

    فرداباید بریم

    کجا؟خونه دایی

    نه خیر آیکیو کیش

    شوخی میکنی؟

    نه

    وای دلارا من کاری نکردم یعنی اصلا آماده نیستم

    مگه می خوای چی کار کنی؟ دوتادونه لباسو می خوای تاکنی وااااااای دلداده

    کوفت ترسیدم !!!!چته؟

    من لباس ندارم توهم نداری

    لباس نداری؟ هنوز یه ماهم از مهمونی خونه دایی واونهمه لباسی که خریدیم نگذشته توهنوز خیلیاشونم نپوشیدی

    خواهرم اون لباسا رو می تونی توی کوچه وخیابون بپوشی؟ قطعا نه چون اونا مجلسی بودن

    آها خوب لباسای قبلیم چی؟

    وای دلداده آخرش مجبورم میکنی

    باشه بریم بخریم

    آفرین دخترخوب ولی وایسا اول بخوریم

    باشه

    غذاهاروبازکردیم

    باید خوشمزه باشه

    آرررررره

    یه قاشق گذاشم دهنم وبه دلداده نگا کردم اونم نگام کرد هردو رفتیم طرف دسشویی

    ...

    دلارا لطفا دیگه چیزیو نمیدونی چیه نخر همه دلورودم ریخت به هم

    آها باشه وقتی یه جاییو نمیشناسی واصن نمیدونی کاربردش چیه یا بپرس که عمرا این کاروبکنی یا کلا بی خیالش شو

    اوهوم

    درضمن وقتی یکی حالش بده اونو توی پاساژای مختلف نگردون

    باشه

    ولطفا دیگه به اسم خودت برام لباس نخر

    اِ بسه دیگه هیچی بهت نمیگم جو گرفتت من دوسال ازت بزرگترما

    خوب حالا به خودت مسلط باش

    تن ماهی داریم؟

    نه

    من گشنمه

    فک نکنم ساعت دوونیم نصف شبم کسی سرویس بده

    وای

    یادم اومد

    چی؟

    همسایه طبقه دوم برامون چندتا سمبوسه یخ زده آورده بود میتونیم سرخش کنیم

    باشه مردم از گشنگی توروخدا

    لباسمو عوض کردمو رفتم پیش دلداده روی اوپن نشستمو محو تماشاش شدم

    چیه چرا این جوری نگام میکنی؟

    خیلی شبیه مامان شدی مثل اون لباس می پوشی مثل اون حرف میزنی حتی مثل اون به من گیر میدی

    آدما آینه های  همدیگن

    آره موافقم

    سمبوسه ها نسوزه

    نگران نباش نمی سوزه سسو نوشابه رواز تویخچال دربیار

    باشه

    سسو درآوردم وروی صندلی نشستم

    امشب باید وسایلامونو جمع کنیم؟

    آره لباس جدیدا رو بزار

    یه چمدون کافیمونه؟

    آره ولی اون چمدون بزرگه اون قرمزه روباید ببریم

    آها یه خورده پول نقدم میزارم توچمدون کارتت یادت نره ها من به هیچ کس کارتمو نمیدم

    باشه خونه روچی کار میکنی؟؟

    آرسان گفت که دایی بهش گفته یکی ازخدمه های خونشونو میفرسته روزی دوبار به خونه سر میزنه

    آها توخیلی لباس داری؟

    چطور ؟

    می خوام چندتا از کتاباموبیارم

    آها اگه چندتا باشه جاش میدیم

    با هواپیمای دایی میریم

    حتما دیگه

    پس بخور بریم

    آ  راستی آرسان گفت که عمو مازیا وخاله السام اونجان باشادابو شایان

    ...

    خوشحال نشدی؟

    خیلی شلوغ نشده؟ دایی اینا بابچه هاشون عمو مازیار

    دیوونه دیگه بسه باید تواجتماع باشی واسه تابستون نقشه ها دارم خانومی

    وای!!1نه دلارا م می خوام کتاب بخونم یه داستان جدید شروع کنم

    حرف نباشه اگه تموم کردی پاشو بریم سراغ وسایلا

    آره بریم

    ...

    باصدای آلارم گوشیم از خواب بلند شدم ساعت نزدیک 8 بود گردنم داشت از درد می ترکید تقریبا چمدونمون کامل شد وقتی یاد دلداده می افتم که مظورش از چندتاکتاب یه قفسه کامل از کتابخونش بود خندم میگیره اتاق چقد به هم ریختست باچشمام دنبال دلداده تواتاق گشتم ولی نبود

    دلارا

    به طرف صدابرگشتم دلداده بود

    سلام

    سلام پاشو نون گرفتم  بدو باید صبحونه بخوریم بعد این ریختو پاشودرست کنیم

    ازکدوم طرف؟

    چی از کدوم طرف؟

    آفتاب از کدوم طرف طلوع کرده که شما یه تکونی به خودت دادی؟

    پاشویه عالمه کارداریم

    دوش نگرفتم

    بزاربعد صبحونه چون یه عالمه کارداریم

    باشه

    پاشدم دستو صورتموشستم ورفتم سرمیز

    اون شکرپاشوبده

    گفتی یه هفته میمونیم؟

    آرسان که اینو گفت

    آها پس چیزخاصی که تو فیریزر نداریم یکم خرطوپرته که اگه اجازه بدی

    وا دیوونه هر کاردلت می خواد بکن

    ...

    سلام ازطرف داییتون اومدم

    بله بیزحمت چمدونو بزارید توی صندوق عقب

    بله بفرمایید توماشین هوا گرمه

    مرسی

    میریم خونه داییم

    نه میریم فرودگاه

    آها توماشین نشستمو به دایی میلاد اس دادم اونم جوابمودادو گفت که آره خودش به راننده گفته بریم فرودگاه منظورازفرودگاه یه جایی بیرون تهرانه که تفریحی اونجا مال خود دایی میلاد

    حدودا یه ساعت طول کشید تارسیدیم به باند بعد از اونم پروازو یه ساعت بعد کیش خوشبختانه دایی میلاد خیلی فرزه تارسیدیم سوارماشینای آدمای دایی میلاد شدیمو به طرف ویلا عمومازیارراه افتادیم به اصرارعمومازارقرارنیست ویلای هیچ کدوم ازداییا بریم هرسه تای اونا یه ویلا به طرف دریا دارن البته دایی میلاد از جنوب دایی مهراد از شمال وعمومازیر از شرق البته آرسان داره خودشو می کشه تادایی یه ویلاهم براش توکیش بخره البته نه اینکه خیلی کم ویلاداره اون فقط بیستوچهارسالشه وبه لطف پدرش توی شمال ،تهران،مدیترانه،لندن ،دبی ویلاداره البته انقدعاشق مامان باباشه وخداوکیلیم خیلی پاین تنها سفر نمیره البته به غیراز پارسال ودوسال قبل که کلا مدیترانه بود اون دوتای دیگم یعنی آرمانو آیسان خیلی آروم تراز این حرفان

    خانوم

    بله

    حالتون خوبه 3 بارصداتون زدم

    ببخشید متوجه نشدم چیزی شده؟

    رسیدیم

    مرسی

    از ماشین پیاده شدم ویلای عمومازیاروچندسالقبل دیده بودم البته قبل نوسازیش دوتامجسمه اسب بود که روبه روهم بودن واز دهنشن آب فواره میزد دوباره یکم اونور تر هم بود درمجموع فک کنم 5تا ازینا بود روی خونه حالت پله ای داشت که وآب بالاش درجریان بود

    دلارا

    سلام عمو

    باهاش دست دادم باشایانم همین طور

    عمو؟

    جانم

    شاداب کجاست ؟

    ببخشید بیرونه السا نمیدونه که اومدیدتوئه بفرمایید تو

    داخل خونه شدیم

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان