خانه
117K

رمان ایرانی " سنگ خارا "

  • ۱۲:۴۱   ۱۳۹۷/۴/۱۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    سنگ خارا 🥀


    قسمت چهارم

    بخش دوم



    اومدم یک چیزی بهش بگم که دیدم امیره ...
    سرشو خم کرد و گفت : سلام نگار خانم , چه اتفاق جالبی ... با هم رسیدیم خونه ...
    میاین بالا ؟
    سرمو چند بار با بی حوصلگی تکون دادم و گفتم : مرسی , شما بفرمایید ... من پیاده روی رو دوست دارم ...
    پیاده شد و گفت : جمعه با هم بریم پیاده روی ؟

    گفتم : دیشب خونه ی ما رو دیدین ؟ اونی که داشت فریاد می زد , مامان من بود ...
    ازش بر میاد شما رو ببره طبقه ی چهارم از اون بالا بندازه وسط خیابون , که نه تنها پیاده روی از یادتون بره بلکه منتفر هم بشین ...
    دیشب هم داشت دامادمون رو می زد که شما رسیدین ...
    خنده ی صداداری کرد , طوری که ریسه رفته بود و زیاد حرف منو جدیدی نگرفت و گفت : وای چقدر شما با نمکی ... والله اگر یک روز با من بیاین پیاده روی , می ارزه ...
    گفتم : ببخشید من دیرم میشه , باید برم ...

    با قدم های تند رفتم به طرف خونه ...
    اونم سوار شد و آهسته پشت سر من میومد ...
    داشت اعصابم خورد می شد ...

    ای خدا , این کی بود سر راه من قرار دادی ؟
    شیطونه میگه برم به زنش بگم ...
    نه نگار , حالا که شیطون گفته برو به مامان بگو تا بفهمه با کی طرفه و حساب کار دستش بیاد ...
    تا در خونه دنبالم اومد ...

    من اصلا برنگشتم و با سرعت از پله ها رفتم بالا ...
    بابا خونه نبود و مامانم خواب بود و شایان تو اتاق من مشق می نوشت ...
    لباسم رو که در آوردم , کنارش نشستم و ازش پرسیدم : شایان جان امروز نرفتی خونه ی فرهاد ؟
    نگاه معنی داری به من کرد و با تعجب گفت : خودت گفتی نرم ...
    گفتم : اِ ... اِ ... آره عزیزم , مرسی که به حرفم گوش کردی ...
    مامان فرهاد چه شکلیه ؟ یعنی مهربونه یا اخمو ؟



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان