خانه
117K

رمان ایرانی " سنگ خارا "

  • ۱۳:۰۹   ۱۳۹۷/۴/۱۹
    avatar
    پنج ستاره ⋆⋆⋆⋆⋆|2808 |5313 پست

    سنگ خارا 🥀


    قسمت پنجم

    بخش سوم



    رفتم تو دستشویی و دهنم رو شستم و برگشتم و گفتم : مامان , این کارو نکن ... الهی من فدای تو بشم , مامان جونم , شیما رو بدبخت نکن ...
    چرا حیثیت ما رو می بری ؟
    گفت : می خوام زندگی خندان رو نجات بدم ...
    نگار به خدا خیلی براش ناراحتم ... تو نمی فهمی , من مادرم ...
    گفتم : برای زندگی اون باید زندگی شیما رو نابود کنی ؟
    گفت : با چندرغاز پول ؟ اگر می خواد زندگی اون به هم بخوره , همین بهتره به هم بخوره ...
    گفتم : مامان جان تو رو هر کس می پرستی اینطوری حرف نزن ... یکم منطقی باش , بیا درست در موردش حرف بزنیم ...
    گفت : تو منطق داری ؟ ... اگر من از صادق پول قرض کنم , زندگی شیما به هم می خوره ؟
    سر یک ماه پسش می دم تموم میشه می ره ...
    گفتم : از کجا ؟ بگو از کجا پول میاری ؟
    مامانِ من , عشقم ... صادق مگس رو نونش بشینه تا اون سر دنیا دنبالش می ره نکنه از نونش کم شده باشه ...
    شما نمی دونی چقدر اهل حساب و کتابه ؟ از یک قرونش نمی گذره ...
    گفت :  گوه می خوره ... دختر دسته ی گلمو بهش دادم هیچی هم ازش نخواستم , فکر کنه شیربهای شیما رو می ده ...
    دستم رو گذاشتم رو سرم و دور خودم چرخیدم ...

    - وای ... وای خدااااا ... مامان ... مامان ... اینطوری حرف نزن ...
    مگه شیربها رو دو سال بعد از عروسی می گیرن ؟ آخه این حرفا چیه می زنی شما ؟ ...


    حالا دیگه موقعش بود که مامان قیافه ی حق به جانب به خودش بگیره ...

    این کار در تخصص اون بود ...
    داد زد : اصلا به تو چه مربوط ؟ ... تو چیکاره ای به کار من دخالت می کنی ؟
    خیلی دلت برای خواهرات می سوزه , خودت بده ... نذار خندان بره تو زیرزمین مادر مرتضی زندگی کنه ...
    گفتم : گیرم که این پولو گرفتی و دادی به مرتضی ...
    از ماه دیگه کی می خواد کرایه ی اونا رو بده ؟ ...
    بذار برن خونه ی مادرش , اون وقت رهن خونه رو می گیرن و مرتضی باهاش یک کاری راه میندازه ...
    الان دارن ماهی دو میلیون و پونصد تومن سر هر ماه می شمرن و می دن دست صاحبخونه ...

    به خدا  با این وضع هیچ وقت کمرشون راست نمی شه ...
    تازه سر سال کرایه ها دو برابر می شه ...

    این زن و شوهر دارن روانی میشن ...
    خدا رو شکر که جایی هست که برن زندگی کنن ...



    ناهید گلکار

  • leftPublish
  • برای شرکت در مباحث تبادل نظر باید ابتدا در سایت  ثبت نام  کرده، سپس نام کاربری و کلمه عبور خود را وارد نمایید؛    (Log In) کنید.
موضوع قبل
موضوع بعد
آخرین پست های این تالار
آخرین پست های این بخش
تبلیغات
 
تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ و متعلق به سايت زیباکده بوده و استفاده از مطالب با ذکر و درج لینک منبع بلامانع است.
© Copyright 2024 - zibakade.com
طراحی و تولید : بازارسازان